در اين پست درنظر داريم درباره چگونگي مراسم عزاداري (پرسه)در گذشته در منطقه خودمون بنويسيم.

در گذشته اگر کسی به رحمت خدا می رفت، چشم وچانه (چشم وکلک) او را می بستند ودست وپای او را صاف کرده واطرافیان نزدیک  او را خبر می کردند که به خانه آن فرد بیایند واگر آن طرف در روز میمرد او رابه غسالخانه می بردند ومی شستند و اگر در شب می بود برای مرده وسط اتاق تختی زده و او را بر روی تخت می گذاشتند و بالای سر او قرآن و دعا می خوانند و صبح به خانه های فامیل و اهل روستا آرد می فرستادند تا آنها برای مراسم عزاداری نان بپزند چون درآن زمان نانوایی نبوده وتمام نان عزاداران را مردم روستا تهیه می کردند شب که سپری می شد صبح روز بعد برای تشیع جنازه مردم ده را خبر می کردند تا مرده را به غسالخانه ببرند وبشویند.
اگر مرده مرد بود فقط آقایان او را می بردند و خانم ها در خانه آن مرحوم به خواندن قرآن و نوحه خوانی یا فراقی(خواندن دوبيتي هاي سوزناك همراه با صداي بلند و گريه) مشغول بودند. بعد از شستن مرده آقایان او را داخل تابوت گذاشته وتا قبرستان  همراهی می کردند بعداز اینکه  مراسم خاکسپاری انجام می شد وقتی او را در قبر می گذاستند نباید افراد نزدیک برروی آن خاک می ریختند  چون به قول مردم  مرده از آنها توقع ندارد. درضمن اگر کسی  در خانه  خود  فرد پیری داشته که حال او خراب و رو به موت است دست وپا و سر او را حنا می کردند واو را به حمام می بردند  وبعد فامیل  نزدیک او را خبر می کردند  که به دیدن او بیایند.
اگر مرده زن می بود خانم ها او را تا غسالخانه  همراهی می کردند واو را می شستند وکفن می کردند واورا داخل تابوت می گذاشتند وبعد آقایان او را تا قبرستان همراهی می کردند و خانم ها به خانه بر می گشتند اگر مرده محرمی نداشت یکی از خانم ها با آقایان به قبرستان می رفت که اورا داخل قبر بگذارند
بعد از تشیع جنازه سر قبر مرحوم يا مرحومه  یک چادر میزدن به نام خیمه که یکی دو نفر قرآن خوان در آن قران میخوانند که مدت زمان این قران خوانی و خیمه زنی برای افراد مختلف متفاوت بوده است که از سه روز گرفته تا چهل روز تداوم داشت.  در مراسم اعزاداری فامیل نزدیک مرحوم یک شال سفید به نشانه عزاداری به گردن خود می انداختنند عزاداری در خانه مرحوم صورت میگرفت در روز سوم به سر قبرستان میرفتندو فاتحه می خواندندو بعد به خانه میرفتنند و به تمام اهل ده نهار آبگوشت میدادنند(که به آن چاشت می گفتند) 
در روز سوم یا هفتم مرحوم مراسم خیمه کنی انجام می شد  و در آن زمان خانواده عزادار تا چهل روز نه ازخانه بیرون می آمدنند و نه به حمام میرفتنند . بعد از چهل روز مراسم پس پرس بود  که به دیدن اقوام و بزرگان ده میرفتنند که در طی این چهل روز خانواده مرحوم را همراهی میکردنند و خانواده مرحوم به مدت یک سال عزادار بودنند و اگر نزدیک عید نوروز بود مردم ده به نشانه عید نوروز برای آنها تجگین  (سمنو ) گندم برشته  و خرما و تنقلات می بردند و شب عید هم رسم بوده که همسایگان آن مرحوم برای خانواده او رشته پلو درست میکردنند و برای  آنها می بردنند و بعد از یک سال نزدیکان و بزرگان فامیل می آمدنند و آنها را از عزا در می آوردنند و اگر کسی عروسی در پیش داشت به آنها اجازه مراسم عروسی می دادنند.

برخی اعتقادات گذشته:
- مردم منطقه ما در گذشته معتقد بودند که اگر فردی در روز چهارشنبه و یا شنبه بمیرد. یکی دیگر از نزدیکان را با خود می برد برای همین بعد از کفن کردن در داخل دهان مرده مهره فیروزه می گذاشتند تا به کسی دیکر آسیب نرسد.
-  همچنین معتقد بودند که اگر زن حامله ای مرده را ببیند چشم بچه او کاج(چپ) می شود.

منتظر نظرات خوب شما عزیزان هستیم